پیش سخن ، آغاز مبارزه، حضور اعتراض آمیز در مکه، حرکت به سوی عراق

پيش سخن

قيام اباعبدالله الحسين عليه السلام و واقعه جانگداز كربلا از جمله حوادثى است كه در ماه محرم سال 61 قمرى واقع گرديد و بر اساس نظم منطقى اين نوشتار مى بايست در جايگاه تاريخى خود در اين كتاب مى آمد، وليكن به خاطر اهميت موضوع و تفاوت آن با ساير حوادث و علاقه و محبت شديد دوستان اهل بيت عليه السلام به آگاهى از اين واقعه خونين، بر آن شديم آن را در بخش جداگانه اى قرار داده و درباره آن، بيش از ساير موارد مطالبى را به رشته تحرير درآوريم .

اميد است موجب رضايت پروردگار منان و خرسندى پرچم دار خونين اهل بيت عصمت و طهارت، حضرت قائم آل محمد (عج) قرار گيرد.


آغاز مبارزه

پس از هلاكت معاوية بن ابى سفيان در نيمه رجب،(به روايتى در جمادى الاولى) سال 60 قمرى و استقرار فرزندش «يزيد» بر تخت خلافت، تمام تلاش دست اندركاران سلطه اموى بر اين قرار گرفت كه پيش از مخالفت عمومى مردم و اعلان انزجار دست جمعى آنان بر ضد حكومت خليفه نالايق، از بزرگان و صاحب نفوذان امت، بيعت گرفته شود تا ساير مردم نيز به پيروى از آنان، بيعت با خليفه جوان اموى را بر خود فرض و واجب بدانند و بدون ايجاد حادثه اى به آن اقدام كنند. در راستاى همين سياست شيطانى و استبدادى امويان، در نخستين روزهاى حكومت يزيد بن معاويه، نامه اى از سوى او به وليد بن عتبة بن ابى سفيان كه عامل او در مدينه بود فرستاده شد و به وى دستور داده شد تا از تمامى اهالى مدينه، به ويژه از سه شخصيت برجسته، يعنى امام حسين بن على عليه السلام، عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر بيعت گرفته شود و اگر امتناع نمودند، با شدت تمام با آنان برخورد كرده و حتى اگر لازم شد، سر آنان را از بدن جدا كرده و به شام ارسال نمايد.

استاندار مدينه با دريافت نامه يزيد، دست به كار شد و پيش از ساير مردم، از امام حسين عليه السلام و عبدالله بن زبير درخواست كرد كه با يزيد بيعت نمايند.

امام حسين عليه السلام پس از گفت و گو با استاندار مدينه و مشاجره لفظى با مروان بن حكم (از سرشناسان بنى اميه در مدينه)، به طور رسمى از بيعت با يزيد امتناع نمود و براى ابراز ناخرسندى خويش از وضعيت موجود، تصميم به خروج از مدينه گرفت

به همين جهت، آن حضرت در آخرين روزهاى رجب سال 60 قمرى به همراه خانواده و بسيارى از وابستگان و ملازمان خود از مدينه به سوى مكه معظمه مهاجرت نمود و سوم شعبان همان سال وارد مكه گرديد. از اين تاريخ تا هشتم ذى حجه (به مدت چهار ماه و پنج روز) در اين شهر مقدس ‍ اقامت نمود.


حضور اعتراض آميز در مكه

امام حسين عليه السلام در مكه معظمه با برقرارى جلسات و حضور در مراسم مذهبى و سياسى، بر ضد يزيد بن معاويه و پديده حكومت سلطنتى افشاگرى و مبارزه مى كرد و توجه همگان را به سوى خود جلب نمود. خانه آن حضرت در مكه، تبديل به كانون اعتراض و مخالفت با دستگاه جبار اموى گرديد و حاجيانى كه به قصد زيارت خانه خدا مى آمدند، از هدف هاى مقدس آن حضرت آگاه شده و پس از بازگشت به اوطان خويش، مردم را روشن مى نمودند.

در اندك مدتى حضور اعتراض آميز آن حضرت در مكه به اطلاع شهرهاى مختلف اسلامى رسيد. به همين جهت پيك ها و نامه ها زيادى از مسلمانان انقلابى و مخالفان بنى اميه به سوى امام حسين عليه السلام رهسپار شد و همگى دلالت بر تاييد اعتراض آن حضرت و آمادگى براى يك قيام سراسرى داشت .

در اين ميان، شهر «كوفه» كه از مناطق پرجمعيت و شيعه نشين بود، از خود حساسيت ويژه اى نشان داد و زودتر از همه اعلام حمايت از آن حضرت نمود.

از بزرگان و شيعيان كوفه، نامه هاى زيادى به محضر امام حسين عليه السلام ارسال شد و آن حضرت درخواست گرديد تا با حضور در «كوفه» و در ميان انقلابيون مسلمان، رهبرى قيام را بر عهده گرفته و حكومت فاسد اموى را از ريشه بخشكاند.

شور انقلابى مردم كوفه به حدى رسيده بود كه در اندك مدتى، حدود 12000 نامه براى آن حضرت ارسال كردند و پاى هر نامه را ده ها و يا صدها تن مهر و امضا نمودند. در حقيقت ، مخالفان بنى اميه در كوفه يك جنبش ‍ عظيم مردمى به راه انداختند و منتظر ورود رهبر و امام خويش بودند.

امام حسين عليه السلام پس از بررسى جوانب قضايا و مطالعه در احوال آنان، به خواسته هاى مردم مسلمان و انقلابى كوفه، پاسخ مثبت داد و با اعزام پسر عمش مسلم بن عقيل عليه السلام به سوى آنان، رهبرى نهضت را عملا برعهده گرفت . گرچه نيت آن حضرت بر اين بود كه پس از اتمام اعمال حج فراهم شدن زمينه قيام در كوفه، از مكه به سوى عراق حركت نمايد، وليكن شرايط نامساعدى براى وى پيش آمد كرد و موجب گرديد كه سفرش از زودتر انجام دهد. به آن حضرت اطلاع داده شد كه يزيد بن معاويه با اجير كردن مزدورانى چند، درصدد ترور آن حضرت در حال احرام و اعمال حج برآمده است .

امام حسين عليه السلام جهت قداست و حرمت حرم امن الهى و خنثى كردن توطئه هاى يزيد، ناچار شد كه حجش را به عمره مفرده تبديل كرده و پيش از عيد قربان، از مكه خارج شود و به سوى كوفه رهسپار گردد.

بزرگانى كه براى انجام مراسم حج به مكه آمده بودند، مانند عبدالله بن عباس، عبدالله بن عمر و محمد بن حنفيه با آن حضرت، مشورت و گفت و گو كرده و وى را از عزيمت به سوى عراق برحذر نمودند.

ولى امام حسين عليه السلام تصميم خود را گرفته بود و حاضر نبود با توجيهات و دلسوزى هاى بزرگان مدينه از اين مسافرت صرف نظر كند.


حركت به سوى عراق

امام حسين عليه السلام در روز هشتم ذى حجه سال 60 قمرى از مكه خارج گرديد و با تمام اهل بيت و همراهان خود عازم كوفه شد.

يحيى بن سعيد از سوى برادرش عمرو بن سعيد (عامل يزيد در مكه) ماموريت يافت آن حضرت را از حركت به سوى كوفه بازدارد و وى را به مكه بازگرداند، ولى تلاش و اصرار او بى ثمر بود و امام حسين عليه السلام اعتنايى به گفتار و رفتارش نكرد و به حركت خويش ادامه داد. آن حضرت از مكه تا كربلا چند منزل را طى كرد كه برخى از آن ها عبارتند از: تنعيم، ذات عرق، حاجر، زرود، ثعلبيه، زباله، بطن عقبه، شراف، عذيب هجانات ، قصر بنى مقابل و سرزمين كربلا.

در توقف گاه رزود، خبر شهادت مسلم بن عقيل در كوفه توسط عبيدالله بن زياد، به اطلاع امام حسين عليه السلام رسيد. قافله حسينى پس از گذشتن از توقف گاه شراف، با سپاه يك هزار نفرى حر بن يزيد تميمى روبرو شد. حر بن يزيد از سوى حصين بن نمير ماموريت يافته بود كه در راه ميان مكه و كوفه ورود شد. حر بن يزيد از سوى حصين بن نمير ماموريت يافته بود كه در راه ميان كوفه به گشت زنى پرداخته و در صورت برخورد با قافله امام حسين عليه السلام مانع ورود وى به كوفه گردد. سپاه خسته و تشنه حر بن يزيد پس از روبرو شدن با قافله حسينى، از الطاف و بزرگوارى امام حسين عليه السلام برخوردار شد.

گرچه رفتار حر با امام حسين عليه السلام دوستانه و غيرخصمانه بود، ولى به هر حال او نماينده و فرستاده دشمن امام حسين عليه السلام يعنى عبيدالله بن زياد، عامل يزيد در بصره و كوفه بود كه ماموريت پيدا كرد آن حضرت را رها نكند و او را در تعقيب خود داشته باشد تا دستور بعدى واصل گردد.

در توقف گاه عذيب هجانات نامه اى از عمر بن سعد (فرمانده نظامى سپاه عبيدالله) به حر ارسال گرديد مبنى بر اين كه كار را بر امام حسين عليه السلام تنگ و سخت گير و او را از بيابانى كه فاقد آب و آبادانى باشد، گذر دهد.